سالهاست که سخن از حفظ ، احیاء و باز زنده سازی ارزشهای گذشته است و همه صابنظران متفق القولند که حفظ ارزشهای اجتماعی و فرهنگی موجب هویت ملی است. اما از طرفی شناخت و پالایش ارزشهای گذشته و برگزیدن بهترین آنان و تطبیق آنها با شرایط زمانی و مکانی بطوری که منطبق با نیاز های جامعه امروز باشد نیز مسئله ای است که باید مد نظر قرار گیرد .
از این گستره ، معماری که از پر اهمیت ترین عناصر ارزشی هر ملت است، سهم بسزائی دارد و غور در این معنا در حیطه معماری بعهده معماران این عصر گذاشته می شود . در این راستا همواره استاد گرانقدر محمد کریم پیر نیا که عمر خویش را در راه شناختن معماری ایرانی و اسلامی و انعکاس آن به نسلهای جوانی که به نحوی در این مسئله دخالت دارند بر زبان می آورند .
پس
به پاس قدر دانی و نیز ارج نهادن به زحمات چندین ساله استاد و همچنین
احترام به فرهنگ و هنر اصیل ایرانی و اسلامی بر هر ایرانی است که احساس
مسئولیت نموده و در جهت احیاء ارزشهای اسلامی و ایرانی در هر زمینه ای تلاش
و کوشش کند و در طرح های معماری حتی المقدور اصول مقدماتی معماری ایرانی و
سنتی خویش را بکار گرفته و ضمن تلفیق آنان با تکنولوژی جدید ، ماهیت فلسفه
وجودی آنها را همچنان حفظ نمایند.
اصول مذکور شامل پنج مورد است:
- مردم واری : یا کاربرد مقیاس انسانی و پرهیز از هر گونه بیهودگی و شکوه بیجا و آذین بی سود .
- خود بسندگی : یا بهره گیری از امکانات و مصالح محلی و آنچه که معماران (بوم آورد) گفته اند و پرهیز از هر گونه وابستگی و نیاز.
- پیمون : یا اندازه ها و معیار هایی که تناسب پیکره و کالبد بنا را از لحاظ درستی ، استواری و زیبایی تضمین می کرده است.
- درون گرائی : این اصل بویژه در منازل مسکونی که همیشه مورد توجه مردم
این سرزمین بوده و خوش داشته اند که چهار دیواری اختیاری باشد.
- کنج و نیاز: یا پرهیز از کاربرد اندازه های بیش از نیاز که باعث هدر رفتن مصالح و بالا بردن هزینه می شده است .
علاوه بر اصولی که ذکر شد عناصری چون آب ، نور ، باد و ... در معماری سنتی
نقش حیاتی ایفاء می کرده اند . یکی از مسائل مهم در شناخت معماری سنتی
ایران انقطاع فرهنگ معماری سنتی و پیدایش گونه هایی از فضا های جدید معماری
و شهری است که غالبا با فضا های سنتی کاملا متفاوت هستند ، چونکه بسیاری
از معماران بیش از هر چیز به پدیده های شکلی و بصری اندیشیده اند و بسیاری
از مسائل ، مباحث و نکات فرهنگی ، تاریخی و اجتماعی را به اندازه کافی مورد
توجه قرار نداده اند.
معماری سنتی قبل از پیدایش تکنولوژی و مصالح جدید ساختمانی در تمام نقاط
کشور و به هر شکل و به هر کیفیت نوع معماری افقی و با هویت بشمار می رفت که
در طی سالیان دراز و قرنهای متمادی مصالح و شیوه های فنی ویژه خود را
داشت. این نوع ساخت و ساز بومی بسیار بجا می نمود و به موقع و کاملا ارزنده
و منطقی و گاه نیز بس شکوهمند بود و هنوز هم بعنوان یک معماری شریف و
برخوردار از مقیاس انسانی دارای همان ارزش و اعتبار است . تحلیل معماری
ایرانی نشان می دهد که به رغم کثرت و تنوع و پیچیدگی بناها ، اصول و مفاهیم
و الگوهایی در طول زمان به گونه های مختلف در این معماری بکار گرفته شده
اند افزون بر آن این نتیجه بدست آمده که تکامل معماری ایران بیشتر بر تعالی
اصولی و مفاهیم و الگوهای جدید در جریان نوعی فعالیت هوشمندانه و ماهرانه
معماری استوار بوده است. با پذبرش این امر ، میتوان در معماری امروز ایران
نیز به همان اصول و مفاهیم و الگوها پرداخت و آنها را در جریان یک فعالیت
خلاق تکامل بخشید و به پیش برد.
با بررسی و تحلیل الگوهای تاریخ معماری ایران و عناصر اصلی تشکیل دهنده
آنها این نتیجه حاصل می شود که این عناصر و الگوها اگر چه هر یک در دوره
معینی از تاریخ معماری این سرزمین خلق شده اند لکن با حضور ممتد در دوره
های بعدی ، تکامل و پالایش یافته و دارای هویتی مستقل از زمان شده اند .
مفهوم عامی را از یک الگو و یا یک عنصر در معماری ارائه می کنند که شأن
تجریدی یافته و دارای تصویر ذهنی و حامل بار خاطره عاطفی است .
با نگرشی بر سایر سبکها و مکاتب معماری ، معماری منفجر شده دوران نهضت
(Modernism) بدون هویت و بدون گذشته تاریخی و ریشه فرهنگی قادر نیست که
پاسخگوی باور های فرهنگی ایم مرز و بوم باشد و همچنین ناساختارها و ضد
ساختار گونه دیکانستراکتیویستها ( Deconstraction ) برای جامعه پایبند به
سنتها و میراث فرهنگی ، قابل درک نیست چون هنر معماری اصیل کشورمان هیچگاه
با پرخشگری نسل عصیانزده قرن حاضر همراه نشده و متانت و سنگینی بیان خود را
حفظ کرده است .
پس ضرویست که معماران این عصر با شناخت ، پالایش و بهره گیری مناسب از
محاسنات سایر مکاتب و سبک های معماری و عجین نمودن آنها با فرهنگ خودی (نه
مقلدانه) ، معماری ایران را که همواره مورد توجه بوده احیاء نموده و در این
برهه از زمان ، معماری پس از پهلوی دوم (عصر انقلاب جمهوری اسلامی) را
تجلی نموده که همانا از اهداف قانون نظام مهندسی و کنترل ساختمان می باشد. (
بند 1 ماده 2 ) امید است طرح این موضوع ، انگیزه ای برای سایر معماران جهت
ادامه بحث و همچنین ادامه منطقی و تکاملی تاریخ معماری بسیار با ارزش
گذشته مان و مناسب معماری امروز باشد .